×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

نگاه خسته

× ل
×

آدرس وبلاگ من

alimor.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shepson

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

جسمم از آن تو اما رویاهایم مال دیگریست

در همین ابتدا از دوستانی که از الفاظ شاید زشت و بد خوششون نمی یاد خواهش

می کنم این شعر رو نخونن 
 
باقی دوستان هم حتما این شعر رو بارها شنیدن اما تکرارش خالی از لطف نیست
 
حرف این روزهای خیلی از جوونهاست بهتر بگم خیلی از زندگی های مشترک که هر کدوم از زن و
 
مرد جسمشون پیش همه و فکرشون پیش کس دیگه
 
تازه این بهترین حالت بود که من گفتم
 
 
گریه را من می کنم
سیفون را تو می کشی
بر می گردیم سر سفره ای
که فقط به اندازه ی دو نفر جا دارد
چایت را تلخ بخور
وقتی شیرین هم اسطوره ست
که می خواست با دو نفر بخوابد
 
**************************
 
دارم صدایت می زنم... بشنو صدایم را!
بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را
داری کنار شوهرت از بغض می میری
شب ها که از درد تو می گیرم کجایم را
هر بوسه ات یک قسمت از کا/بوس هایم شد
از ابتدا معلوم بودم انتهایم را
در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد!
شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را
هیچم! ولی دارم عزیزم �هیچ� را از تو
مستیم از نوشابه ی مشکی ست یا از تو؟!
دارم تلو... دارم تلو... از �نیستی� مستم
حالا �دکارت� مسخره ثابت کند �هستم�!
�بودم!� بله! مثل جهانی از تصوّرها
�بودم!� بله! در رختخوابت، توی خرخرها
�بودم� شبیه رفتنت هر صبح از پیشم
�بودم� شبیه مشت کوبیدن به آجرها
حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را
می کوبم از شب ها به تو سردردهایم را
با تخت صحبت می کنم از فرط تنهایی
�هستم!� ولی در یاد تو وقت خودارضایی
�بودم!� کنار شوهری که عاشق ِ زن بود
خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود
خاموش ماندم از فشار بوسه بر لب هام
از چشم های بچّه ات! که بچّه ی من بود!!
خاموش ماندم مثل یک محکوم  به اعدام
خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود...
روشن شدم مثل چراغی آن ور ِ دیوار
سیگار با سیگار با سیگار با سیگار
می ریخت اشک و ریملت بر سینه ی لختم
با دست لرزانت برایش شام می پختم
روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی
خوردی به لب هایم... مرا نان و نمک خوردی
بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور
هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی
راه فراری نیست از این خواب پیچاپیچ
از هیچ در رفتم برای گم شدن در هیچ!
بالا بیاور آسمان را از خدا، از من
مستیت از نوشابه ی مشکی ست یا از من؟!
دست مرا از دورهای دووور می گیری
داری تلو... داری تلو... از درد می میری
خاموش گریه می کنی بر سینه ی دیوار
با بغض روشن می کنی سیگار با سیگار
باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری
داری تنت را داخل حمّام می شوری!
با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت
کز می کند کنج خودش این سایه ی بدبخت
�من� باختم... اما کسی جز �ما� نخواهد برد
بوی مرا این آب و صابون ها نخواهد برد
جای مرا خالی بکن وقت ِ هماغوشی
از بچّه ای که سقط کردی در فراموشی
از شوهرت از هر نفس از سردی لب هات
جای مرا خالی بکن در گوشه ی شب هات
بیدار شو از خرخرش در اوج تنهایی
و گریه کن با یاد من وقت خودارضایی
حس کن مرا که دست برده داخل گیست
حس کن مرا بر لکه های بالش خیست
حس کن مرا در �دوستت دارم� در ِ گوشت
حس کن مرا در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج هام
حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند �هستی� و �هستم�
 
شعر از موسوی
 
شنبه 21 آبان 1390 - 1:40:02 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://hassan-discordant.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 25 آبان 1390   1:20:55 PM

یاد یه بیت از فاضل نطری افتادم اما اصلا نمی خوام به موضوع این شعر تقدس بدم یا تاییدش کنم

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چه آسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخا را

امیدوارم بزرگترین و مهمترین قطعات گم شده ی پازل درهم ریخته ی فرهنگ جامعه ی ما یعنی اخلاق و تعهد پیدا بشن. یادمون باشه که ما باید این ارزش ها رو پیدا کنیم,,, مـــــــــــــــــــــــــــــــــا 

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 آبان 1390   10:43:14 AM

مرتضی جان نوشتم که شاعرش کیه

آخر شعر هست

موسوی

http://ranginkamon.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 آبان 1390   10:40:44 AM

آقا خیلی باحال بود دمت گرم حلا بگو شاعرش کی بود ؟؟؟

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   4:34:24 PM

خانم سکوت یه سوتفاهم کوچولو بود

من دیدم تو نظر اولتون تعجب کردین گفتم شاید ناراحت شدین و اون کارت رو براتون فرستادم

ممنونم از نظر لطفتون که همیشه به من روحیه داده و شوق به ادامه دادن

http://donya1362.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   4:31:33 PM

MAN EMROOZ ESHGHAMO BEKHATERE KHIANAT AZ DAST DADAMM

ASHEGHESH BUDAM

AMA IN BIMARIE NASLE MAS SHAYAD

NIST

VAGHTI BUD KHUB BUD

ALAN

NIM SAATE KE NIST

KASH BUD

PASHIMUNAM

http://avayeshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   4:19:40 PM

درود

من متوجه نشدم شما چرا از درج مطلبتون عذر خواهی کردید

این باعث تعجب من شد شما در مورد هر موضوعی که بنویسید ارزش خوندن و احترام گذاشتن رو داره چون شهامت دست به قلم بردن دارید و این خود نشون دهنده اعتماد به نفس بالای شما دوست عزیز هست انسان ازاد هست اندیشه ها و تفکرات خود رو به رشته تحریر در بیاره و نباید برای اون منعی صادر کرد.. بغض ها و ناراحتی هایی که سر تا سر وجودمون رو گرفته رو باید نوشت و به واسطه همین نوشته هاست که به  ارامش میرسیم باید اونها رو عنوان و خالی کرد و بر اساس این تز هست که شاعران و نویسندگاه و حتی فیلم سازان حرفه های خود رو انتخاب کردند.. برای نوشتتون ارزش و اخترام قائل هستم

موفق باشید

 

http://avayeshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   3:36:35 PM

آخرین مطالب


سوئد


......


زندگی کنید


من و معلمم


بیائیم نخندیم


سادگی هایم بسویم بازگرد


به زن بیوه همسایه خود سر بزنید شاید فرجی شد


.شب آرامی بود


یکدلی به از یکرنگی


دنیایه یک دهه 60


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

82557 بازدید

83 بازدید امروز

83 بازدید دیروز

587 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements