جا مانده رد پای انـاری سیـاه بخــت

برگونه های منبسط انتحاریت...

امشب پناه می برم از سرد سرنوشت

به خواب های تو/ به لب اضطراریت مسیحاابوعلی

شب یلدا رو به همه دوستان تبریک می گم

چه حالی می ده امشب دوره همی بشینیم بگیم بخندیم آجیل بخوریم و میوه و شیرینی بخوریم گردو بشکنیم

آخ جون هندونه و انار جوووون جون جون جون

سرآخر فـال بگیریم فـال حافـظ/ بـچه که بـودم هـروقـت ایـن فـال رو

می گرفتن و پدرم یا بابا بزرگـــم خدابیامـرز می خونـدنـش من کـه هیچـی نمی فهمیدن ولی بقیه فامـیل با تکـون دادن سـرشـون و گفتن بـه بـه نـشـون می دادن که دقیقا گرفتن حافظ چی می خواسته بگه تو این شعر.

هندونه و چیزایه آبدار که زیاد می خوردم مادربــــزرگم می گفت زیاد نخور علـی جـان شب جیش می کنی کار ما رو زیاد می کنیـا منـم اخــم

می کردم و همونجـوری که قـاچ شتـری هنــدونه دستم بود و میخوردم

می گفتم من دیگه بزرگ شـدم مـردا که تو خـواب جیـش نمی کنن بعد همه می خندیدن و من بیشتر اخمـام می رفت تو هم و تنـدتـر و بیشتـر می خوردم.

یادم نیست چه سالی بود/ با اخم کلی هندونــــه خوردم و بعـد پابه پایه بزرگترا چایی خوردم و خلاصه دریاچه ای درست کردم تو خودم.

صبح با احساس اینکه دم ساحل خوابیدم و مــوج دریـــا آروم آروم می یاد و می خوره به پاهایه کوچولوم و داره صدام می کنــه علـی کوچولـو علی کوچولو پاشو پاشو علی کوچولو از خواب بیدار شدم اما دیدم دریایـــی دور و برم نیست تو اتاقم اما انگار همه جا خیسه یه نگاه به اون پاییـــن که انداختم دیدم وااااااااااااای جیش نکردم که جیییییییییییییییییییییییشششششششش کردم.

داداش کوچولوم 2 سالــــش بود آروم بلند شدم و بی صدا اونو گذاشتم جایه خودم و خودم فلنگو بستم رفتــم تو حیاط تو دستشویی و شلوارمو عوض کردم

از ترسـم تا یه ساعت اون تو بـودم تا بالاخره با صدایــه گریـــه داداش کوچولوم و چند لحظه بعد صدایه داد مادرم که منو صدا می کرد فهمیدم همه چی لو رفته.

سکانس آخر

من دم در دستشویی وایستادم و چشامو میمالم و گریه می کـنم داداشم جیــغ می زنه و مـادرم رو دشکی رو جمع کرده داره میاره تو حیاط و در همون حال با نفرین مادرانه و داد و بیداد تهدیدم می کرد که تا لحظاتی بعد جونم رو با گزنه می گیره و مادر بزرگـــم با لبخند کنارم وایستاده بود و دلداریم می داد که من نمی زارم مادرت اینکارو کنه منم با بغض بهش می گفتم که همش تقصیر تویه کی هی می گی هندونه نخور جیش می کنی اصلا چرا می گی

(گزنه گیاهی است در نواحـی شمـالـی کشــور که از برخورد آن به پوست بدن خارش شدید و سوزش و در پی آن ایجاد دانه های سفید رنگ گنده رویه پوست می شود که بیشتر جهت تنبیه اطفال استفاده می شود)